حمدان قرمط
حَمْدانِ قَرْمَط، شهرت حمدان بن اشعث، داعی و رهبر نهضت اسماعیلیه در عراق. فعالیتهای حمدان در نیمۀ دوم سدۀ 3 ق/ 9 م، باعث گسترش دعوت اسماعیلیه در منطقۀ سواد کوفه شد. پیروان حمدان به قرامطه یا قرمطیان (ﻫ م) شهرت داشتند.
حمدان از مردم سواد کوفه بود. او را از اهالی روستای «دور» در طَسوجِ (ناحیۀ) فرات بادقلی نزدیک کوفه (نویری، 25/ 189؛ مقریزی، اتعاظ ... ، 12/ 152)، یا روستایی به نام «قسبهرام» دانستهاند (ابنندیم، 238). او چند گاو داشت و با آنها بار روستاییان را جابهجا میکرد (طبری، 10/ 24؛ ابنندیم، همانجا). حمدان پیش از آشنایی با دعوت اسماعیلیه گرایشهای زاهدانه داشت (غزالی، 12؛ پزدوی، 238؛ ابن جوزی، المنتظم، 12/ 291، تلبیس ... ، 110).
حمدان بن اشعث با لقب قرمط (ابنندیم، همانجا) یا به گفتۀ نوبختی قرمطویه شهرت داشت (ص 72). طبری واژۀ قرمط را برگرفته از واژۀ کرمیته میداند که بعدها پس از تعریب و تخفیف، به صورت قرمط درآمد. به گفتۀ او کرمیته در میان نبطیان به معنای چشم قرمز بود (طبری، ابن جوزی، همانجاها). این نظر را با توجه به اینکه برخی از منابع حمدان را از نبطیان میدانند (نوبختی، همانجا؛ سعد بن عبدالله، 83)، میتوان پذیرفت. دفتری بر آن است که واژۀ قرمط احتمالاً ریشۀ آرامی دارد (ص 116). منابع دیگر لقب قرمط را مربوط به کوتاهی قامت و پاهای حمدان (ابنندیم، مقریزی، همانجاها) یا بهسبب نزدیکی گامهایش در راه رفتن (بغدادی، 266؛ پزدوی، 239؛ دواداری، 6/ 44) یا برگرفته از شیوۀ نوشتن او میدانند (ابنندیم، بغدادی، همانجاها؛ نیز ﻧﻜ : مقریزی، المقفى ... ، 3/ 300؛ ابنعدیم،2/ 929؛ عضدالدین، 421).
مهمترین گزارشهایی که از آشنایی حمدان با دعوت اسماعیلی در دست است، برگرفته از منابعی محدود است. شریف ابوالحسین محمد بن علی مشهور به اخومحسن و ابو عبدالله بن رزام در دو اثر جداگانه که بخشهایی از آن در منابع نقل شده است، دربارۀ ارتباط حمدان با دعوت اسماعیلیه سخن گفتهاند. طبری نیز در سخن از آغاز دعوت قرمطیان اطلاعاتی از چگونگی پیوستن حمدان به دعوت اسماعیلیه ارائه کرده است. به گفتۀ اخومحسن، حمدان توسط حسین اهوازی، داعیِ گسیلشده به عراق، که بنابر روایتی مدتی در خانۀ حمدان اقامت داشت، بـه کیش اسماعیلی درآمـد (نویری، پزدوی، همانجاها؛ نیز ﻧﻜ : مقریزی، اتعاظ، 12/ 151، المقفى، 3/ 287؛ دواداری، 6/ 19).
تاریخ دقیق آغاز فعالیت حمدان دانسته نیست. منابعی که گزارش اخومحسن را دربارۀ آغاز دعوت پذیرفتهاند، 264 ق/ 878 م را تاریخ علنی شدن دعوت حمدان میدانند (نویری، 25/ 191؛ ابنجوزی، تلبیس، نیز ابنعدیم، همانجاها). ابناثیر تاریخ آغاز فعالیت قرمطیان را 278 ق/ 891 م میداند (6/ 461). قدیمیترین تاریخ را ابن ندیم به پیروی از ابوعبدالله بن رزام 261 ق گزارش کرده است (ص 238). به نظر میرسد دعوت حمدان دستکم در میان گروههای شیعه پیش از این شناخته شده بود، زیرا فضل بن شاذان نیشابوری، متکلم امامیمذهب (د 260 ق) ردیهای بر قرامطه نوشته بود (دفتری، 117؛ ﻧﻜ : طوسی، 198؛ نجاشی، 307). به هر حال، شروع فعالیت حمدان نباید پیشتر از زمان خلافت المعتمد علَی الله عباسی (256- 279 ق) بوده باشد.
حمدان با انتخاب داعیانی فعال توانست در مدتی کوتاه دعوت خود را گسترش دهد. از مهمترین داعیانی که در گسترش دعوت کوشید، فردی به نام عبدان بود. وی با حمدان نسبت خانوادگی داشت و صاحب تـألیفاتی در مذهب اسماعیلی بود (ابنندیم، 239؛ ابنحوقل، 2/ 295؛ نویری، همانجا؛ دواداری، 6/ 46؛ دیلمی، 20). ابوسعید حسین بن بهرام جنّابی و زکرویه بن مهرویه دو تن از داعیان حمدان بودند که نقش مهمی در اشاعۀ دعوت داشتند (طبری، 10/ 94؛ بغدادی، 267؛ اسفراینی، 124؛ نویری، 25/ 192؛ مقریزی، اتعاظ، 12/ 155). برادر حمدان، مأمون نیز داعی منطقۀ فارس بود و بدین جهت، قرمطیان منسوب به او مأمونیه نامیده میشدند (بغدادی، همانجا؛ عراقی، 103؛ دیلمی، 21). همچنین جلندی رازی، عکرمۀ بابلی، اسحاق سورانی، عطیف نیلی ، داعی ابوعبدالله شیعی در حدود سال 278 ق، و ابوالعباس محمد از کسانیاند که به دعوت حمدان پیوستند (نویری، 25/ 191؛ مقریزی، همانجا). یکی از علل پیشرفت کار حمدان، قیام بردگان زنج به رهبری علی بن محمد زنجی معروف به صاحب الزنج بود که در فاصلۀ سالهای 255-270 ق/ 869 -883 م روی داد و توجه دولت عباسی بیشتر به فرونشاندن این قیام معطوف شد. افزونبراین، حمدان پس از ازدیاد شمار قرمطیان عراق فرصت را برای اتحاد با زنجیان مناسب دید، اما رهبر زنجیان این پیشنهاد را نپذیرفت (طبری، 10/ 27؛ ابنجوزی، المنتظم، 12/ 291؛ ابناثیر، 7/ 447- 449).
دعوتی که حمدان مردم را بدان فرا میخواند، گذشته از جنبۀ مذهبی، زندگی بهتر و رهایی از رنج و فقر را نوید میداد (غزالی، 14)؛ ازاینرو، دستکم در آغاز روستاییان و طبقات فرودست جامعه بیشترین اقبال را به دعوت حمدان داشتند. مقریزییادآور میشود که همۀ بطون و قبایل سواد کوفه دعوت حمدان را پذیرفته بودند (همان، 12/ 156).
حمدان مقر خود را در کلواذی، نزدیک بغداد قرار داد (ابنندیم، 238). او به منظور تأمین منابع مالی نهضت و تحقق وعدههایش، مالیاتهایی برای پیروان خود تعیین کرد و اموالی تحت عناوین «فِطرة»، «هِجرة»، «بُلغة» و «اُلفة» از آنان دریافت میکرد (نویری، 25/ 193-194؛ مقریزی، المقفى، 3/ 289-290). در 276 ق/ 899 م نیروهای حمدان با تهیۀ سلاح تجهیز شده بودند. در 277 ق اقدام به تأسیس مکانی به نام دارالهجرة در طسوجِ فرات بادقلی نمودند. حمدان با کوچاندن زنان و مردان به این مکان و احداث خندقی گرداگرد آن توانست پایگاهی برای پیروان خود ایجاد کند (نویری، 25/ 194- 229).
عقاید حمدان
به نظر میرسد سرّی بودن دعوت اسماعیلی در مراحل آغازین و پنهان ماندن نام صاحب دعوت و داعیان اصلی آن باعث میشد که نظریاتی متفاوت و گاه متناقض دربارۀ عقاید حمدان و پیروان او منتشر شود. بسیاری از نویسندگان حمدان و پیروان او را متهم به نامسلمانی، غلو و پیروی از عقاید مسیحیان و یهود کردهاند (طبری، 10/ 25؛ نوبختی، 74-75؛ سعد بن عبدالله، 84-85؛ ابناثیر، 6/ 463؛ مقریزی، همان، 12/ 153). به گزارش این منابع دعوتی که حمدان برای گسترش آن فعالیت میکرد، با آنکه جریانی انقلابی و مهدیگرا بهشمار میآمد، در اصل ریشهای غیر علوی داشت و برساختۀ شخصی به نام عبدالله بن میمون قَدّاح از پیروان ابوالخطاب (ه م)، بنیانگذار فرقۀ خطّابیه، بود. به گفتۀ این منابع عبدالله بن میمون در عین حال متأثر از کیش دیصانیه بود که عقایدی ثنوی و گنوسی داشتند (دفتری، 110).
علاوه بر این، دو نظر متفاوت دربارۀ هویت امامی که حمدان مردم را به پیروی از او دعوت میکرد، وجود دارد:
1. برخی از منابع بر آناند که حمدان به مهدویت احمد بن محمد بن حنفیه (مقریزی، همانجا)، یا محمد بن عبدالله بن محمد ابن حنفیه اعتقاد داشت (طبری، همانجا). گزارش طبری مبنی بر اعتقاد حمدان به مهدویت اخلاف محمد بن حنفیه قابل توجیه نیست (برای گزارشی دیگر، ﻧﻜ : ابنعدیم، 2/ 929).
2. منابع فرقهنگاری متقدم شیعه گزارش دقیقتری از عقاید حمدان دادهاند. برپایۀ این منابع، حمدان همچون دیگر داعیان اسماعیلی و پیش از آنکه عبیدالله مهدی خود را امام اسماعیلی بداند، به مهدویت محمد بن اسماعیل نوۀ امام جعفر صادق (ع) اعتقاد داشت و بر آن بود که محمد بن اسماعیل در غیبت به سر میبرد و روزی ظهور خواهد کرد. همین امر باعث شده است که فرقهنگاران شیعه حمدان را در آغازِ دعوت، دنبالهرو عقاید فرقۀ مبارکیه بدانند (نوبختی، 71-72؛ سعد بن عبدالله، 83؛ نویری، 25/ 191؛ مادلونگ، 30).
گزارش منابع شیعی را مطالب ابن رزام و اخو محسن نیز تأیید میکند و دلیلی برای وجود اختلاف عقیدۀ حمدان با سایر اسماعیلیان همعصر او وجود ندارد (دفتری، 118). به استناد این منابع، عقاید حمدان بهویژه در مسئلۀ امامت تفاوت بنیادی با اسماعیلیان همدورۀ او نداشت. حمدان مرجعیت رهبران دعوت اصلی اسماعیلی را که از شام رهبری میشد، قبول داشت و با رهبران دعوت از طریق مکاتبه در ارتباط بود (ابن ندیم، همانجا)؛ گرچه به نظر میرسد هویت رهبران بر او پوشیده بود (دفتری، همانجا).
پس از آنکه عبیدالله مهدی در 286 ق مدعی شد که امام اسماعیلی است و به زودی ظهور خواهد کرد، حمدان و داعی دیگر اسماعیلی عبدان مدّعای عبیدالله را انکار کردند. حمدان همچنان بر اعتقاد خود در مهدویت محمد بن اسماعیل باقی ماند و فعالیتهای خود را به نفع عبیدالله متوقف کرد. چندی بعد عبدان از سوی فداییان اسماعیلی به قتل رسید و حمدان نیز ناپدید شد. پدید آمدن شکاف در دعوت اسماعیلی باعث شد در دورههای بعد منابع اسماعیلی که امامت عبیدالله را به رسمیت میشناختند، هیچ اشارهای به حمدان و دعوت او نداشته باشند (دفتری، مادلونگ، همانجاها). به گفته ابن حوقل حمدان چندی پس از ناپدید شدن، با نام جدید ابوعلی در مصر ظاهر گشت و قاطعانه در کنار امام اسماعیلی جای گرفت (ابن حوقل، 1/ 96؛ مادلونگ، همانجا).
مآخذ
ابناثیر، الکامل، بهکوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1417 ق/ 1977 م؛ ابنجوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، قاهره، 1340 ق؛ همو، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقاهر عطا، بیروت، 1412 ق/ 1992 م؛ ابنحوقل، محمد، صورة الارض، بیروت، 1938 م؛ ابنعدیم، عمر، بغیة الطلب، بهکوشش سهیل زکار، بیروت، 1988 م؛ ابنندیم، الفهرست؛ اسفراینی، شاهفور، التبصیر فی الدین، بهکوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، 1374 ق/ 1955 م؛ بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، 1977 م؛ پزدوی، محمد، اصول الدین، بهکوشش ه . پ. لینس، قاهره، 1383 ق/ 1963 م؛ دواداری، ابوبکر، کنز الدرر، بهکوشش صلاح الدین منجد، قاهره، 1380 ق/ 1961 م؛ دیلمی، حسن، بيان مذهب الباطنية و بطلانه، به کوشش رودلف اشتروتمان، استانبول، 1938 م؛ سعد بن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، بهکوشش محمدجواد مشکور، تهران، 1342 ش/ 1963 م؛ طبری، تاریخ؛ طوسی، محمد، الفهرست، بهکوشش جواد قیومی، قم، 1417 ق؛ عراقی حنفی، عثمان، الفرق المفترقة بین اهل الزیغ والزندقة، بهکوشش یشار قوتلو آی، آنکارا، 1961 م؛ عضدالدین ایجی، عبدالرحمان، المواقف، بیروت، عالم الکتب؛ غزالی، محمد، فضائح الباطنیة، بهکوشش عبدالرحمان بدوی، کویت، مؤسسة دارالکتب الثقافیه؛ مادلونگ، ویلفرد و پل واکر، پیدایی فاطمیان و گفتوگوهای درونی شیعیان در المناظرات، ترجمۀ محمد جاودان و امیرجوان آراسته، قم، 1388 ش؛ مقریزی، احمد، اتعاظ الحنفاء، به کوشش جمال الدین شیال، قاهره، 1378 ق/ 1967 م؛ همو، المقفی الکبیر، بهکوشش محمد یعلاوی، بیروت، 1411 ق/ 1991 م؛ نجاشی، احمد، الرجال، قم، 1416 ق؛ نوبختی، حسن، فرق الشیعة، بیروت، 1404 ق/ 1984 م؛ نویری، احمد، نهایة الارب، بهکوشش محمد جابر عبدالعال حسینی و عبدالعزیز اهوانی، قاهره، 1404 ق/ 1984 م؛ نیز: